Sepehr weblog

Sepehr weblog

اینجا تمام چیزایی که حال کنم میزارم
Sepehr weblog

Sepehr weblog

اینجا تمام چیزایی که حال کنم میزارم

!روش‌هایی که در یادگیری یک زبان جدید به ما کمک می‌کنند


درست است که با بالارفتن سن، یادگیری زبان‌های خارجه به مراتب سخت‌تر می‌شود، اما آیا این دشوار شدن به این معناست که باید یادگیری را کنار بگذاریم؟ مسلما خیر،ما می‌توانیم به جای فاصله گرفتن از فضای آموزش با اجرای چند روش جدید و مدرن تاثیر زیادی رو کیفیت و سرعت یادگیری مان بگذاریم.


ما در این مقاله قصد داریم این روش‌ها رو به شما معرفی کنیم.

 

1.دست به کار شوید

 احتمالا آموختن یک زبان بیگانه به یک‌باره و به‌طور کامل کار ترسناکی به نظر برسد؛ ولی شما قرار نیست یک شبه این کار را بکنید! خودتان را نترسانید و اهداف کوچک و قابل دست‌یابی داشته باشید.

یعنی چکار کنم؟ با خودتان قرار بگذارید که مثلا بر پنجاه کلمه از زبان مورد نظرتان مسلط شوید و سپس سعی کنید از این کلمات در طول روز استفاده کنید. یادگرفتن و تکرار کردن جمله‌های پرکاربرد هم می‌تواند شروع خوبی باشد.

 

2. یادگیری زبان را به بخشی از برنامه روزانه خودتان تبدیل کنید!

الیزابت بوفارد با 27 سال سابقه تدریس زبان انگلیسی باور دارد هیچ چیزی به اندازه تکرار و تداوم در بهبود راندمان یادگیری زبان‌آموزان موثر نیست. ممارست داشتن بارزترین خصیصه زبان‌آموزان موفق است.

یعنی چکار کنم؟ هرروز زبان مورد نظرتان را تمرین کنید؛ این کار را به یک عادت تبدیل کنید و حتی در شرایط سخت مثل خستگی یا بیماری هم به آن متعهد بمانید. تکرار کردن روزانه باعث می‌شود هر آنچه یادگرفته‌اید از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت شما برود.

 

3. زبان جدید را به خانه‌تان دعوت کنید!

 مغز ما سازوکارهای جالبی دارد؛ هرچقدر بیشتر با موضوعات جدیدی مثل یک زبان بیگانه در تماس باشید، مغزتان هم آن‌ها را جدی‌تر گرفته و ناخودآگاه را برای یادگیری هرچه بهتر آن‌ها آماده می‌کند. متخصصان آموزش زبان اسپانیایی نیز معتقدند زبان‌آموزان باید از هر فرصتی برای مواجهه با زبان جدید استقبال کنند.

یعنی چکار کنم؟ یک تمرین ساده این است که روی تمام وسایل خانه و آشپزخانه یک برچسب بچسبانید و روی آن اسم وسیله را به زبان موردنظرتان بنویسید. همچنین می‌توانید برای فیلم و سریال‌های محبوبتان زیرنویس به زبان موردنظر بگذارید یا حتی کتاب‌های داستانی که برای کودکتان می‌خوانید را به این زبان بگیرید. گوش دادن موسیقی به زبان جدید نیز بسیار تاثیرگذار است.

 

4. از تکنولوژی کمک بگیرید!

اپلیکیشن‌ها و سایت‌های بسیاری با این هدف وجود دارند که آموزش آنلاین زبان‌های خارجه را از یک غول بزرگ و بی شاخ و دم به یک تفریح و سرگرمی تبدیل می‌کنند. کِیسِر، مترجم هلندی، معتقد است یکی از بهترین رویکردها برای یادگیری قواعد یک زبان جدید از طریق بازی است، مخصوصا برای بزرگسالان!

یعنی چکار کنم؟ علاوه بر بهره بردن از سایت‌های آموزش زبان یا اپلیکیشن‌های مشابه، یک اقدام جالب و خلاقانه این است که زبان تلفن همراهتان را به زبانی که می‌خواهید بیاموزید تغییر دهید. این کار به آسانی کلمات جدیدی به شما می‌آموزد و روشی برای تقویت حافظه نیز هست.

 

5. یادگیری زبان را به چشم یک ماجراجویی و راهی برای کسب تجربه‌های جدید ببینید!

به گفته مترجم اسپانیایی، سباستین بتی، یادگیری یک زبان جدید راهی عالی و جذاب برای تجربه‌های جدید است. این مترجم معتقد است که زبان‌آموزان باید یادگیری زبان را برای خودشان هیجان‌انگیز کنند.

یعنی چکار کنم؟ ایران یکی از کشورهایی است که از اقصی نقاط جهان توریست‌ها را به سمت خود جذب می‌کند. در مناطق دیدنی بسیاری از شهرهای کشورمان تورلیدرهایی فعالیت می‌کنند که این جاذبه‌های گردشگری را به زبان‌های مختلفی مثل انگلیسی، روسی، آلمانی، ترکی یا حتی چینی برای علاقمندان معرفی می‌کنند. شرکت کردن در این گردش‌های چند ساعته یکی از بهترین راه‌ها برای کسب اطلاعات جدید، گردشگری و از همه مهم‌تر یادگیری زبان جدید است!

 

6. دوستان جدید پیدا کنید!

کلید یادگیری بهتر بالابردن تعاملتان با زبان جدید است. صحبت کردن با افرادی که بومی کشور موردنظرتان هستند و این زبان، زبان مادری آن‌هاست بسیار مفید است. از طریق چنین مکالمه‌هایی یاد می‌گیرید احساسات و افکارتان را راحت‌تر بیان کنید و ترجمه همزمان هم به مرور برایتان ساده‌تر و روان‌تر خواهد شد.

یعنی چکار کنم؟ از طریق معلم یا دوستانتان، یا با کمک اپلیکیشن‌های چت و یادگیری زبان، دوست‌های بومی در کشور مربوطه پیدا کنید و سعی کنید هر روز با آن‌ها مکالمه داشته باشید. از ماجراجویی نترسید و دایره دوستانتان را گسترده کنید!

 

7. نگران اشتباه کردن نباشید!!

آخرین و مهمترین نکته ما برای شما! ترس از اشتباه کردن اصلی‌ترین عاملی است که زبان‌آموزان را عقب نگه داشته و از پیشرفت آن‌ها جلوگیری می‌کند. بگذارید یک حقیقت را به شما بگویم؛ حتی افراد بومی هم گاهی اشتباه می‌کنند! در تمام مراحل یادگیری زبان ممکن است ایراداتی داشته باشید که کاملا طبیعی است. هول نکنید و دستپاچه نشوید!

یعنی چکار کنم؟ گفتیم که پیدا کردن دوستان بومی راهی موثر است، این افراد درست مانند والدینی که گفتار کودکان را نظارت می‌کنند می‌توانند اشتباهات شما را تشخیص داده و تصحیح کنند. جملات و کلمات را فقط در ذهن تکرار نکنید؛ آن‌ها را به زبان بیاورید تا دهان شما به ادای کلمات زبان جدید عادت کند. مطمئن باشید با تمرین و ممارست غلط‌های کمتری خواهید داشت و کم‌کم مانند یک فرد بومی صحبت خواهید کرد!

 

 

این ده اصطلاح عجیب شما رو به یک انگلیسی اصیل تبدیل می‌کنند!

انگلیسی زبان شیرین  جذابیه، هرچی بیشتر هم درباره‌ش بدونید جذاب‌تر هم میشه، اصلاحات تو انگلیسی باعث میشه خیلی حرفه‌ای صحبت کنید و در موقعیت‌های مختلف احساسات و یا منظورتون رو خیلی خوب و روشن‌ بیان کنید و حتی انگلیسی زبان‌ها رو هم تحت تاثیر قرار بدین! 

تو این مقاله ۱۰ تا اصطلاح رایج بریتانیایی و کلاسیک رو بهتون معرفی می‌کنیم، این اصطلاحات تو موقعیت‌ها و سناریوهای مختلفی استفاده میشن و بین کسانی که با لهجه بریتیش صحبت میکنن، خیلی رایج تر هستن تا آمریکایی‌ها! 

 

 

 

 

 

DON’T GIVE UP THE DAY JOB

 

 

فرض کنید که تازه یه کاری رو شروع کردید، و یا چیزی رو برای اولین باره که داره امتحان می‌کنید و خوب هم پیش نمیرید! یکی میاد بهتون میگه " don't give up the day job!"  که شاید به نظر برسه داره بهتون مشاوره مالی میده! ولی خب منظورش اینه که با این رویه‌ای که دارید پیش میرید قرار نیست اتفاقی بیفته! به طور کلی از این اصطلاح زمانی استفاده میشه که کسی داره کاری رو انجام میده ولی انقدر بده که بعید به نظر میرسه موفق بشه!

 

 

Example: “After he failed to play Wonderwall by Oasis on his acoustic guitar at the party, we advised him not to give up his day job”.

 

 

 

 

WIND-UP MERCHANT 

 

 شما هم ممکنه کسی رو بشناسید که با حرفاش بقیه رو ناراحت میکنه و بعدش میگه "بابا شوخی کردم!"، انگلیسیا به اینجور آدما میگن : "wind-up merchant"! تو فضاهای مجازی هم معادل این اصطلاح رو trolls  (ترولز)   میگن! 

خلاصه که اینجور آدما واسه تفریح خودشون، بقیه رو شوخی شوخی ناراحت میکنن و خیلی "wind-up merchant" تشریف دارن! 

 

Example: “Steven’s smart, but he’s such a wind-up merchant; he knowingly offends us just so he can laugh at us for being upset”

 

 

SPANNER IN THE WORKS

 

 

وقتی کسی یا چیزی یهو سر راه نقشه‌هاتون سبز میشه از این اصلاح استفاده کنید! در اصل این جمله وقتی به کار میره که یه چیزی وارد موتور ماشین و یا قسمت‌های دیگه‌ش میشه و اونو از کار میندازه! البته هر اتفاقی تو زندگی که باعث عقب افتادن کاری بشه به عنوان  spanner in the works به حساب نمیاد! واتفاقاتی رو میگن که منجر به مشکلات واقعی بشن.

 

Example: “Mick is usually great, but the fact that he wants to come over the same week as my parents makes him a real spanner in the works”

 

 

 

TAKE THE BISCUIT 

 

 

اگر هر چیزی یا کسی خیلی شمارو اذیت و برانگیخته کنه، و یا در نوع خودش خیلی احمقانه باشه، میتونید اصطلاح "take the biscuit" رو استفاده کنید که معادل آمریکاییش هم میشه  "take the cake ". تنها تفاوت بین این دوتا جمله اینه که آمریکایی ها تو موقعیت‌های مثبت ازش استفاده می‌کنن ولی انگلیسی‌ها وقتی یه اتفاق منفی‌ای میفته! 

 

 

Example: “I was mad when you didn’t do anything for the group project, but you really took the biscuit when you didn’t even show up for our presentation”.

 

 

:OVER-EGG

 

 

تو فارسی بهش میگیم "از شور به در کردن!" یعنی رو یه کاری انقدر فکر و انرژی و زمان میذاری و انقدر تکرارش میکنی که خراب میشه! مثل این میمونه که به کیکیت زیاد تخم مرغ بزنی! این اصطلاح رو اصلا از همین جمله گرفتن و معادلش میشه "over-exciting" که ینی بیش از حد انجام دادن یه کاری!

 

Example: “The cheese bread I made was great, but I over-egged when I added habanero peppers on top”.

 

 

WIN‌D YOUR NECK IN

 

این دقیقا همون "سرت به کار خودت باشه"ست که ما ازش استفاده می‌کنیم! وقتی چیزی مستقیما به کسی مربوط نیست و الکی داره دخالت می‌کنه این اصطلاح رو براش به کار می‌بریم.

Example: “I get that you don’t want them to be mad at each other, but you’re not involved in their issue, so you should probably wind your neck in”.

 

 

BOB’S YOUR UNCLE 

 

 

ریشه‌ی این اصطلاح خیلی مشخص نیست که از کجا میاد، ولی در واقع وقتی به کار میره که یه کاری خیلی سخت تر از اونی بوده که فکرشو می‌کردی، تو فارسی هم به کنایه میگیم "'گفتنش آسونه" معادل دیگه‌ی انگلیسیش هم "easier said than done " رو میشه مثال زد! 

 

Example: “Just find a beat, record some vocals, and get them mixed and mastered. Bob’s your uncle, you’ve created a song!”

 

 

 

A FEW SANDWICHES SHORT OF A PICNIC

 

 

این اصطلاح خاص، آماده نبودن رو توصیف می‌کنه. در واقع برای کسی به کار میره که آمادگی و آگاهی کاملی از کاری  که داره انجام میده رو نداره.

Example: “He’s a lot of fun to hang out with, but the fact that he thought it’d be okay to come to my house at midnight shows he’s a few sandwiches short of a picnic”.

 

 

FULL OF BEANS 

 

 

این اصطلاح خیلی رایجه و کسی رو توصیف میکنه که خیلی مشتاق و پر انرژیه!منظور از دونه‌ها (beans) هم اینجا همون دونه‌های قهوه‌‌ست!  ریشه‌ی اون برمیگرده به این حقیقتی که دونه‌های قهوه پر از کافئینن! ( coffee beans).

Example: “You must be really full of beans this morning! How did you get up at sunrise and go on a run before I was awake?”.

 

 

QUIDS IN 

 

اگه دارید روی یه کاری وقت و سرمایه میذارید و جواب هم میگیرید، میشه گفت شما "quids in" هستین! تو انگلیسی عامیانه به پوند میگن کوئید، و وقتی از اصطلاح "quids in" استفاده میشه، یعنی شما رو شانسید و حسابی دارید سود میبرید!

 

Example: “I can’t believe it! He played the lottery and he somehow managed to be quids in”.