وقتی نوبت به نواختن گیتار می رسد ، سبک های متفاوتی را برای نواختن می توان یافت. از سبک هایی مثل کلاسیک و آکوستیک گرفته تا سبک هایی مثل پاپ و جاز بلوز.از سبک هایی که وجود دارد می توان به سبک کلاسیک را به عنوان پر طرفدار ترین سبک بین نوازنده های گیتار معرفی کرد.قطعات کلاسیک پر از رمز و راز و پر از قطعاتی است که شاید شما هم بخواهید آن را یاد بگیرید وبنوازید.
موسیقی گیتار کلاسیک اغلب به سبک موسیقی گیتار اشاره دارد که در دهههای 1700 و 1800 رواج داشت. برای اجرای این سبک موسیقی، گیتاریستها یک گیتار کلاسیک مینوازند و تکنیکهای خاصی را دنبال میکند.
مطالعه دربارهی موسیقی کلاسیک و بازگرداندن قطعات قدیمی، کار ساده ای نیست، به ویژه با توجه به این مسئله که هر چه از دهه 1900 دورتر میشوید مستندسازی و حفظ صدا دشوارتر میشود.همین ویژگی باعث میشود که گیتاریستهای قطعات کلاسیک ، علاوه بر نوازندگی در نقش یک مفسر، پژوهشگر و یا فیلسوف نیز عمل کنند. شروع این سفر و تحقیق دربارهی این سبک از موسیقی، دروازههایی از دنیای کاملا جدیدی را برای شما باز میکند.
با وجود همهی این قطعات کلاسیک بینظیر اما، چگونه تصمیم بگیریم که کدام قطعه برای نواختن در ابتدای کار بهتر است؟ در این مقاله نام آشناترین و البته چالش برانگیزترینها را معرفی خواهیم کرد.
این کنسرتو باروک فوق العاده، در ابتدا برای لوت ساخته شد، اما بازنویسی آن برای گیتار نیز به همان اندازه دوست داشتنی است. اگرچه ویوالدی بیشتر عمر خود را در ونیز گذرانده است، اما این کنسرتو را در سفرش به دور دنیا نوشت. این اثر در بوهمیا نوشته شده است و سه حرکت کوتاه آن هرگز در زمان حیات ویوالدی منتشر نشد.
به هیچ وجه قطعه ای آسان برای نواختن نیست! این اثر والتون، «پنج باگاتل» (1971) یک میدان مین از ریتمهای عجیب و غریب است. در دهه 1970، گیتار کلاسیک از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود اما عدم وجود انجمنهای اسپانیایی / لاتین در Five Bagatelles باعث شد که این اثر هرگز در قرن بیستم به شهرت خاصی نرسد.
این تانگو که در سال 1974 در میلان ضبط و منتشر شد و تغییر سبک آهنگسازی آستور پیازولا از تانگو کلاسیک به تانگو نو را نشان میدهد. ریتمهای تند و یک ملودی شیطانی، این اثر را در صف مقدم تانگو مدرن نگه داشته است.
Recuerdos de la Alhambra علی رغم سادگی ظاهری ملودی دلربایش، با این قطعه واقعاً تکنوازیاش را تا حد ممکن کش داده است. موقعیتهای چپ دستانه مورد نیاز گیتاریست نسبتاً ناجور هستند و شامل انواع کششهای غیرمعمول میشوند. به علاوه، استفاده از ترمولو یک چالش فنی برای هر نوازندهای است؛ اما در بهترین حالت، Recuerdos پرشور، جذاب و بسیار لطیف است.
با وجود اینکه این اثر پس از مرگ سازندهاش منتشر شده که پیوندی با منطقه آستوریاس در شمال اسپانیا دارد، کار آلبنیز برای گیتار ادای احترام آشکاری به سنتهای فلامنکو اندلس است. تغییرات ناگهانی، پویایی و ملودی پیچیده، این اثر را به قطعه ای شیطانی برای تسلط بر گیتار تبدیل کرده است. هنگام گوش دادن به لرزشهای سریع اثر، تقریباً میتوانید گرمای غبارآلود یک بازار اسپانیایی را احساس کنید.
یکی از معروف ترین قطعات در میان گیتاریستها، «Bourrée» محبوبِ باخ، در اصل برای لوت نوشته شده است. اگرچه این اثر اسم خود را مدیون یک رقص فرانسوی است، اما باخ به هیچ وجه Bourrée را برای رقصیدن ننوشته بود. با این حال، سرعت نرم آن و تغییرات اثر از مینور به ماژور در آخرین آکورد هر ورس، احساس شگفت انگیزی را به این اثر میبخشد.
گالیارد نوعی رقص رنسانس است که در قرن شانزدهم میلادی در اروپا رایج بود و شامل پرشهای زیادی میشد؛ اما آنچه در مورد این رقص غیرمعمول است، ریتم آن میباشد که یک ویژگی غیرمعمول برای آهنگسازان انگلیسی محسوب میشد.
هیچ فرضیهی معتبری از اینکه چگونه قطعهی گالیارد، نام قورباغه را در کنار خود دید وجود ندارد، اما شایعات حاکی از آن است که این ربطی به یکی از خواستگاران ملکه الیزابت اول دارد که وی با محبت او را «قورباغه» مینامید.
بخش دوم از این این مقدمه بسیار پرشور است، اما در همان افتتاحیه شگفت انگیز و مشتاقانه است که Heitor Villa-Lobos جایگاه واقعی خود را پیدا میکند. این آهنگساز برزیلی یکی از موفق ترین آهنگسازان آمریکای لاتین در قرن بیستم بود که در آثارش با موفقیت ملودیها و ریتمهای محلی فولکلور برزیل و موسیقی کلاسیک را ترکیب میکرد. بدون شک این ترکیب منحصر به فرد از دو ژانر است، که بخش A از Prelude شماره 1 را بسیار نفیس میکند.
به نظر عادلانه میآیند که تم محبوب فیلم The Deer Hunter اثر Stanley Myers را به عنوان محبوبترین قطعه مدرن موسیقی کلاسیک گیتار بنامیم. این قطعه به طور خاص برای جان ویلیامز گیتاریست نوشته شده است (البته با آهنگساز فیلم اشتباه گرفته نشود) ، مایرز آهنگساز در سال 1970 تکه پیانو کوتاه را به یک قطعه کامل گسترش داد و آن را Cavatina نامید که در ایتالیایی به معنای یک آهنگ کوچک و ساده است
برای همهی ما پیش اومده که تو کوچه و خیابون افرادی رو دیدیم که یه گیتار تو دستشونه و مشغول نواختنش هستن و یا اصلا گیتار رو تو کیف مخصوصش قرار دادن و مشغول راه رفتن، صحبت با دوستشون و ... هستن . اما تاحالا فکر کردید که آیا تمامی این گیتارها یکنوعند یا به چند دسته تقسیم میشند؟آیا صدا و نوع نواختن این گیتارها شبیه همه؟ اگه این سوالا براتون پیش اومده با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.
اول از همه اینو بگم که تنوع صدا تو گیتار به قدریه که اگه بخوایم آهنگهای متفاوت از هم را بنوازیم کافیه گیتارمون رو کنار گذاشته و گیتار دیگری برداریم! یعنی ما با یکی از غنیترین سازها از لحاظ تنوع رو به رو هستیم
مسلما برای یه نوازندهی حرفهای گیتار انتخاب ساز مناسب کار سختی نیست و به راحتی میتونه از بین دهها ساز گیتار با صدای مختلف بهترینش رو برای اون قطعه و یا اجرا، انتخاب کنه اما برای یه نوازندهای که اول راهه انتخاب ساز مناسب یکی از چالشبرانگیزترین انتخاباست.
3 نوع گیتار الکتریک کدامند؟
سه نوع اصلی گیتارهای الکتریک بدنه تو پر، بدنه توخالی و نیمه توخالی هستند:
این گیتارها بدنههایی دارند که از یک قطعه چوب سخت یا (معمولاً) چند قطعه چوب به هم چسبانده تشکیل میشوند.
2 بدنه تو خالی
گیتارهای توخالی با استفاده از روشهایی مشابه روش ساخت گیتارهای صوتی ساخته میشوند. همانطور که از نامش پیداست، داخل آنها خالی است.
3 بدنه نیمه توخالی
اینها دارای یک بلوک مرکزی سخت همراه با دو طرف توخالی هستند. این مدل گیتار دارای بسیاری از مشخصات تونال گیتارهای توخالی هستند، اما به همین راحتی باز نمیشوند.
گیتارهای الکتریک بدنه تو پر امروزی رایج ترین سبک موجود در بازار هستند.Fender اولین فروشنده عمده این نوع از گیتارها بود که بعداً به Telecaster تبدیل شد. این مدل در مقایسه با سایر سازهای الکتریکی که قبل از آن در بازار موجود بودند بسیار ساده بود اما طراحی اصلی آن هنوز در سازهای تو پر امروزی دیده میشود.
گیتارهای بدنه تو پر از قطعه چوب مسطحی ساخته میشوند که به آن تخته گفته میشود و برش دقیق آن به شکل دلخواه گیتار است. در سازهای گرانتر، این تخته یک تکه یکدست چوب است، اما بدنه بسیاری از انواع دیگر گیتار از دو یا چند قطعه از همان گونههای چوبی که بهم چسبانده شده اند ساخته می شود.
تولید کننده ساز معمولا یکسری انتخابهای خاصی را در نظر میگیرد که طراحی کلی ساز را تعیین میکند، در حالی که روشهای مختلف بی شماری برای ساخت یک گیتار بدنه تو پر وجود دارد.
مطمئناً بدنههای عجیب گیتارهایی مانند Gibson Flying V، Ibanez Destroyer، Dean ML و Jackson Rhoads را دیده اید که ممکن است کمی فضایی به نظر برسند اما حتی این گیتارهای عجیب و غریب هم طبق همان اصول اولیهی طراحی هر گیتار بدنه توپری ساخته شدهاند.
در دهه 1930، گیتاریستهای موسیقی جاز و گروههای بزرگ به استفاده از گیتار الکترونیک روی آوردند تا بتوانند با حجم صدایی که دیگر سازهای روی صحنه تولید میکردند به رقابت بپردازند.
سازهای الکتریک اولیه گیتارهای توخالی و بزرگی بودند که از یک صفحه قوس دار تشکیل میشدند و به قدرت صدای خواننده نیز کمک میکرند. آنها دارای سوراخهای f برای تسهیل تقویت صدا و سوکتهای ابتدایی بودند که اجازه میداد گیتار به یک سیستم تقویت خارجی متصل شود.
گیتارهای الکتریک از آن زمان تاکنون مسیری طولانی را طی کرده اند و امروزه دارای طراحیهای مختلفی هستند؛ اما هنوز هم میتوانید جعبههای بزرگ جاز بدنه توخالی را پیدا کنید که صدایی همانند همان گیتارهای قدیمیدارند. چنین گیتارهایی بیشترین استفاده را برای نوازندگان جازی دارند که به دنبال صدایی گرم و چوبی هستند. البته، این فناوری در طی هشتاد سال گذشته بسیار پیشرفت کرده است، اما این سازها هنوز هم همان حس و حال قدیمیخود را حفظ کردهاند. از این سازها به عنوان نیمه آکوستیک نیز یاد میشود.اما این گیتارها یک مشکل اساسی دارند؛ با افزایش صدا، گیتارهای توخالی به انعکاس حساس میشوند. به همین خاطر بود که گیتارهای بدنه نیمه توخالی برای رفع این مشکل طراحی شدند و تا حدی به حل آن کمک کردند.
گیتارهای بدنه نیمه توخالی
طرحهای نیمه توخالی مشابه گیتارهای بدنه توخالی هستند اما به طور معمول بدنههای نازک تری دارند که در داخل آن یک بلوک چوبی مرکزی قرارمیگیرد و کمک میکند تا بازخورد گیتار را کنترل کنید در حالی که برخی از مشخصات تونال مشابه یک بدنه توخالی را به ساز میدهند. این نوع گیتار تقریباً در هر ژانر موسیقی، به استثنای متال سنگین، با موفقیت استفاده شده است.
گیبسون ES-335 نمونه ای از یک طرح نیمه توخالی است که برای اولین بار در سال 1958 ظاهر شد و تا به امروز محبوبیت دارد. بسیاری از سازندگان از الگوهای اولیه این ساز پیروی میکنند، اما نسخههای دیگری از گیتارهای بدنه نیمه تو خالی نیز وجود دارد.
به عنوان مثال، Fender Thinline Telecaster یک گیتار نیمه توخالی است که خیلی بزرگتر از یک Telecaster استاندارد نیست، اما از یک ساختار نیمه توخالی با حفرههای f برخوردار است. برای بسیاری از نوازندگان این گیتار ترکیبی از بهترین خصوصیات این دو نوع مختلف از گیتارهای الکتریک است.
ارکستر شامل یک رهبر ارکستر که قلب ارکستر است و گروهی از نوازندگان میباشد و شمار نوازندگان معمولا بین ۶۵ تا ۱۱۰ نوازنده است
در این مقاله به معرفی ارکستر و انواع آن میپردازیم
نامگذاری هر ارکستری معمولا براساس نوع قرارگیری و تعداد سازها در آن انجام میشود. به طور مثال، بزرگترین نوع ارکستر، یعنی ارکستر سمفونی ، به معنی این است که در آن از کلیه گروههای سازی و تقریبا تمام سازهای موسیقی کلاسیک غربی مورد استفاده قرار گرفته شده است.
در مقابل، در ارکسترهای کوچکتر، تنها بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک وجود دارد و آن را با نامها متفاوتی میشناسند؛ ازجمله این ارکسترها میتوان به ارکستر مجلسی اشاره کرد که به ارکستری میگویند که در آن از سازهایی مثل زهیِ آرشهای، سازهای بادی چوبی و سازهای کوبهای و سازهای کلیدی مثل پیانو استفاده میشود.
برخی از عنوانهای ارکسترها اشاره به سازهای به کار رفته یا نقش سازها در این اکستر ندارد. بعضی از نامگذاریها، فقط جهت تشخیص ارکسترها مختلف در منطقهای یا شهری انجام میشود. به طور مثال، ارکستر فیلارمونیک به طور معمول از جانب انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر پشتیبانی مالی میشود. این انجمن به انجمن فیلارمونیک مشهور است.
اغلب در این ارکسترها نوازندگان خبره و چیرهدست هر شهر فعالیت میکنند. البته ازنظر سازی ساختار ارکستر فیلارمونیک به صورت ارکستر بزرگ یا سمفونیک است. مثل ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن
گروههای موسیقی یا همان ارکسترها در حدود سالهای ۱۶۰۰ به وجود آمدند. ارکستر اجرای اپرای ارفئو از ساختههای کلودیو مونتهوردی را میتوان برجستهترین و بارزترین نمونه ارکسترهای پیشین دانست. همچنین ژان باپتیست لولی، آهنگساز فرانسوی در اواخر قرن ۱۷ ارکستری برای بارگاه سلطنتی ترتیب داد.
پس از آن در قرن ۱۸ آهنگسازی به نام یوهان استامیتز به همراه آهنگسازان دیگر در مکتب مانهایم که در آن زمان شناخته شده بود، اولین قدمها را برای آهنگسازیهای اولیه برای ارکستر سمفونی مدرن برداشتند. در آن ارکستر، هر موسیقی مشتکل از ۴ قطعه برای ترکیب سازهای مختلف میشد. از جمله:
· بادیهای چوبی (فلوت، ابوا و فاگوت)
· بادیهای برنجی (فرنچ هورن، ترومپت)
· کوبهایها (۲ تیمپانی)
· زهی (ویولنهای اول و دوم، ویولا، ویولون سل و کنترباس)
در آن دوره همچنین ساز کلارینت در ارکستر پذیرفته شد و سازهای اصلی دورههای پیشین مثل هارپسیکورد، لوت و لوت باس، با گذشت زمان از یادها رفتند. پربارترین دوره ارکستر را میتوان قرن ۱۹ دانست. در آن دوره بادیهای چوبی از دو عدد به ۳ یا ۴ عدد رسیدند و همچنین بادیهای برنجی گروه خود را با ترومپت سوم، هورن سوم و چهارم و اضافه شدن ترومبون تکمیل کردند.
تاریخ ارکستر سمفونیک از دوره کلاسیک تا کنون، تغییر و تحولات زیادی را داشته و سازهای ارکستر سمفونیک همراه با دانش ارکستراسیون رو به تکامل رفتهاند.
در هر ارکستری با توجه به نیاز آن، سازبندی متفاوت است. چینش تابعی هر ارکستری از پارتیتور توسط آهنگساز نوشته میشود و در هنگام تنظیم مجدد آن تغییراتی نیز در آن اعمال میشود. سازبندی هر ارکستر به دستههای زیر تقسیم میشود:
· سازهای بادی چوبی
· سازهای بادی برنجی
· سازهای کوبهائی
· سازهای زهی
· سازهای کلیدی
در ارکستر سمفونیک ۴ گروه کر وجود دارد. سازهایی که در ارکستر سمفونیک استفاده میشوند، در ۳ دسته کلی قرار میگیرند:
ضربات: سازهایی که با ضربه زدن به آن صدا ایجاد میکنند.
رشتهها: سازهایی که با لرزش سیمها صدا ایجاد میکنند.
بادی: سازهایی که با دمیدن به داخل آن صدا ایجاد میکنند. ( که خود به دو دسته برنجی و بادی چوبی تقسیم میشوند.)
دستهبندی کلی که طبق نوع ساز در ترکیببندی یک ارکستر قرار دارند به این شکل است که رهبر ارکستر در سمت چپ، گروه ویولنهای اول و دوم و در کنار ویولنها ویولاها و در کنار آنها ویولنسلها هستند. قسمت جلوی ارکستر نیز در معمولا سازهای زهی وجود دارد.
در برخی از مواقع، در سمت چپ رهبر و در جلوی ویولنهای گروه اول، سازهای تکنواز و کنسرتوها قرار دارند که با توجه به کنسرتوی موردنظر، سازهای مختلفی میتواند باشد. گروه سازهای بادی در ردیف بعد قرار میگیرند و کنترباسها نیز در کنار آنها هستند. در ردیف انتهایی نیز سازهای کوبهای قرار میگیرند.
این مدل سازماندهی و نظم باعث فراهم شدن یک گونه استاندارد میشود که به واسطه آن رهبر ارکستر از طریق اشارات قراردادی که خودش تنظیم کرده، هر گروه سازی را در زمان نواختن مطلع میسازد.
سازهایی که در ارکستر سمفونیک غربی حضور ثابت دارند را سازهای ارکستر سمفونیک میگویند. هرکدام از این سازها نقش خاص خود را در ارکستر ایفا میکنند. نوازندگان هرکدام از این سازها نیز در محلهای خاص بر روی سن ارکستر نشسته و ساز خود را مینوازند.
علاوه بر سازهایی که ذکر شد، در برخی از موارد، سازهای دیگری هم در بین سازهای ارکستر سمفونیک هستند که حضور ثابتی ندارند. علاوه بر این، در بین سازهای موجود در ارکستر، با توجه به نظر آهنگساز، بعضی از سازها در برخی آثار حضور ندارند.
در عکس زیر میتوانید محل نشستن نوازندگان روی سن ارکستر را مشاهده کنید:
نام سازها و گروهبندی هرکدام در زیر دستهبندی شدهاند:
سازهای زهی
ویولن، ویولا، ویولنسل (چلو)، کنترباس (دابل باس)، هارپ
سازهای بادی چوبی
فلوت، فلوت پیکولو، ابوا، کرآنگله (هورن انگلیسی)، کلارینت، کلارینت باس، فاگوت (باسون) کنترفاگوت
سازهای بادی برنجی
هورن، ترومپت، ترومبون، توبا
سازهای کوبهای
تیمپانی، باس درام (طبل بزرگ)، ساید درام، سنج (سیمبال)، مثلث، ماریمبا، زایلوفون، وایبرافون، بلز ارکستری (کلوکن اشپیل)
در سنتور دو حفره به شکل گُل روی سطح سنتور وجود دارد که در نرمی، لطافت و شفاف شدن صدای آن تاثیر بسزایی دارد. این ساز دارای صوتی شفاف و بلورین بوده و برخی پژوهشگران بر این باورند که سنتور در زمانهای بسیار دور از ایران به دیگر کشورهای آسیایی رفته است. سنتور یک ساز زهی در موسیقی ایرانی شناخته میشود که به شکل ذوزنقه و دارای سیمهای بسیاری است و با دو زخم چوبی به نام مضراب به صدا در میآید. مضرابهای سنتور در گذشته بدون نمد بودند ولی در حال حاضر معمولاً به مضرابها نمد میچسبانند که خود باعث لطیفتر شدن صدای سنتور میشود. از دیرباز نوازندگان بسیاری به صورت تکنوازی و همنوازی اجراهای منحصربفردی را با این ساز عرفانی داشتهاند که نامشان ماندگار شده است. در این مقاله معرفی برخی از بهترین نوازندگان سنتور ایران پرداخته میشود.
پرویز مشکاتیان، معروف به پدر سنتور ایران، متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در نیشابور از نسل طلایی موسیقی پس از انقلاب به حساب میآید. وی از کودکی نزد پدرش، حسن مشکاتیان شروع به یادگیری نواختن سنتور کرد. چندی بعد در تهران نزد نورعلی برومند و داریوش صفوت، ردیف میرزا عبدالله و در کنار آن ریزه کاریهای نوازندگی (به ویژه سه تار)، گوشههای مهجور و ناشناخته و ضربیهای موسیقی ایرانی را از افرادی دیگری، چون سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله دوامی میآموخت.
مشکاتیان در سال ۱۳۵۴ خورشیدی موفق به کسب عنوان نخست بهترین نوازندگان سنتور ایران در آزمون باربد شد. وی در حالی که بیست و چند سال بیشتر نداشت، تصنیفهایی را خلق کرد که از بهترینهای موسیقی سنتی ایرانی در نیم قرن گذشته به حساب میآیند. از آثار ماندگار وی در آن دوره میتوان به شورانگیز، مرا عاشق، رزم مشترک و پیروزی اشاره نمود. مشکاتیان کتابهای بسیاری را نیز نوشته که از آن میان میتوان به مجموعه تصانیف، بیداد و گل آوا اشاره کرد. پرویز مشکاتیان در سال 1388 درگذشت.
حسین صبا از سنین نوجوانی موسیقی را شروع کرد و دو ساز سنتور و پیانو را به ترتیب زیر نظر استادانی بزرگی چون استاد حبیب سماعی و استاد اصلانیان آموخت. او در محیطی علاقهمند به موسیقی تحت نظر مادر و خانواده مادری پرورش یافت. او با شرکت در برنامه رادیو صبا و تکنوازی سنتور شناخته شد.
پس از تاسیس هنرستان موسیقی ملی در سال 1328 توسط روح الله خالقی، از حسین صبا برای تدریس سنتور دعوت به عمل آمد چراکه وی تنها نوازنده سنتور آشنا به تکنیک قدما در زمان خود بود. او جزو کسانی بود که به خط نت آشنایی داشت. از وی تنها یک کتاب خودآموز سنتور به یادگار باقی مانده است که یکی از دقیق ترین و بهترین کتابهای آموزش سنتور است. این نوازنده که از بهترین نوازندگان سنتور ایران به شمار می آید، اردیبهشت سال 1338 وقتی که تنها 35 سال داشت، دار فانی را وداع گفت.
ارفع اطرایی، نخستین بانوی ایرانی است که پیش روی استادان بزرگ موسیقی ایران، سنتور را به صورت تکنوازی نواخت. او هشتم تیر۱۳۲۰ به دنیا آمد و جزو اولین دخترانی بوده که در دهه ۳۰ وارد «هنرستان موسیقی ملی» شد. وی گفته است: «در آن زمان هنوز موسیقی به عنوان رشته تحصیلی رسمی شناخته نشده بود. اقدام و تصمیم پدر من در وارد کردن بنده به هنرستان که تحت تاثیر راهنمایی و توجیهات استاد خالقی بود، در بین فامیل و آشنایان باعث تعجب شده بود». وی جزو بهترین نوازندگان سنتور ایران محسوب میشود.
او تحت نظر استادانی همچون روحالله خالقی، کلنل علینقی وزیری، حسین صبا، مصطفی کمال پورتراب، فرامرز پایور و محمود کریمی در سال ۱۳۳۸ از هنرستان ملی فارغالتحصیل شد. اطرایی درباره استاد پایور گفته است: «روشهای نوازندگی و آموزش جناب استاد پایور باعث شدند که بعد از پایان هنرستان هم در خدمت استاد پایور آموزش ببینم». پژوهشگران حوزه موسیقی، اعتراف نمودهاند که اطرایی جانشین پایور در زمان عدم دسترسی به استاد پایور بوده است.
اطرایی خود اقرار کرده : «سال ١٣٣٦، به مناسبت افتتاح تلویزیون ثابت پاسال، استاد دهلوی و استاد پایور قطعه کنسرتینو برای سنتور را به صورت مشترک ساختند و تنظیم کردند که با ارکستر آقای دهلوی و با تکنوازی آقای پایور اجرا شد. اما زمانی که استاد پایور برای سه سال به لندن سفر کردند، تنها کسی که با ارکستر آقای دهلوی تکنوازی سنتور این قطعه را اجرا کرد، من بودم.»او پس از انقلاب و تفکیک جنسیتی هنرستانهای موسیقی افزود: «در گذشته و در تربیت شاگردان هنرستانهای موسیقی، برخلاف سالهای اخیر، بهترین موسیقیدانان ایران بودند. تفکیک جنسیتی وجود نداشت و این خود از پایه بسیاری از مشکلات را مرتفع میکرد. از طرفی با مرور تاریخ معاصر موسیقی ایران، مشاهده میکنیم که تبلور نامی چون قمرالملوک وزیری، نام اساتیدی چون ارسلان خان درگاهی و مرتضی خان نیداوود را تحت تاثیر قرار میداد.»
او در همین گفتوگو اعلام میکند: «من بارها اعتراض کردهام که چرا خانه موسیقی در عمل و برخلاف اساس نامهاش، یک سازمان کاملاً مردانه و مردسالار است. تعداد زیادی از مدیران خانه موسیقی شاگرد خانمهای موسیقیدان هستند اما حتی نامی هم از این اساتید نمیبرند»
ارفع اطرایی در طول بیش از ۶۰ سال فعالیت هنری، مقالات و کتابهای زیادی در حوزه موسیقی نوشته است که در مراکز آموزشی عالی موسیقی تدریس میشوند، از جمله «فرهنگ لغات موسیقی ایرانی»، «سنتور ناظمی»، «زندگی و آثار حبیب سماعی»، «بوی جوی مولیان»، «سازشناسی ایرانی» و «معارف پایور».
او از سال ۱۳۹۳ با سرطان دست و پنجه نرم میکند . اخیراً در مصاحبهای گفته است: «در یک سال و نیمی که در آمریکا هستم، با استفاده از حقوق پسرم و یک بیمه جزیی که دولت آمریکا در اختیار افراد خاص قرار داده است، فقط توانستم بخشی از هزینههای درمانم را تهیه و پرداخت کنم. زمانی که در ایران بودم، بیمهای داشتم که نه خدمات درمانی بود و نه تامین اجتماعی! مطلقاً هیچ کاربردی برای من نداشت و مورد تایید هیچ بیمارستانی نبود. من با آن بیمه یک استامینوفن کدئین هم نمیتوانستم بگیرم. خب، در این شرایط بعد از ۶۰ سال فعالیت مستمر هنری، وقتی جز پسرانم کسی نیست که یاریام کند و حتی حالی از من بپرسد، مجبور به فروش ساز و کتابهایم که با ارزشترین داراییهایم بودند، شدم تا زنده بمانم.»
حبیب سماعی،از بهترین نوازندگان سنتور ایران، از طفولیت با استادان موسیقی زمان خود چون میرزا حسینقلی و نایب اسدالله در مجالس همنوازی میکرد. متاسفانه از اجراهای زنده این نوازنده که سنتور مهجور را از پرده مستوری بیرون افکند و دلهای شنوندگانش را با مغناطیس آوایش ربود، اثری باقی نمانده است. سماعی اعتقاد داشت: «موسیقی غذای روح است و غذا را نمی توان نجویده هضم کرد. بنابراین ساز و آواز باید به اندازهای باشد که برای شنونده سوءهاضمه نیاورد.» هانری ماسه خاورشناس فرانسوی درباره وی گفته است: «ایرانی، به جای اقتباس از موسیقی غربی، باید همت کند امثال سماعی را به گوش جهانیان رسانده مردمان روی زمین را از نوای جانبخش آن بهرهمند سازند».
تعجبی نداره که کشور ترکیه در ذهن اکثریت ما به عنوان یکی از بزرگ ترین مقاصد گردشگری جهان نقش بسته، چرا که امروزه ترکیه سالیانه بیشتر از ۳۰ میلیون توریست را پذیرا است!و.یکی از دلایلی که این کشور رو بین گردشگران محبوب کرده تمدن قدیمی این کشورمیباشد. کشور ترکیه رو میشه زادگاه خیلی از تمدنهای نوظهور تاریخ بشر دونست. با شهرهایی بسیار پیشرفته که قدمتشون به ۶۰۰۰-۷۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برمیگرده.
اما با وجود این تاریخ غنی و توریسم بسیار قوی، خیلی از مردم دنیا دربارهی زبان این کشور چیزی نمیدونن. به طورمثال آیا تا به حال دربارهی هارمونی پیچیدهی اصوات این زبان شنیده اید؟ و یا ریشهی فارسی و عربی زبان ترکی و...
اگر همهی اینهارو میدونید یا نه کلا هیچ چیزی دربارهی این زبان نمیدونید، تو این بلاگ تصمیم داریم که حقایق خیلی جالبی درباره ششمین کشور پربازدید دنیا براتون بگیم
تو این مقاله به نکات شگفت انگیزی از زبان ترکی استانبولی اشاره کردیم که شاید کمتر کسی دربارهشون میدونه..
ترکی، زبانی پیچیده!
یک زبان وقتی که پییشوندها و پسوندهای مختلف رو به جای کلمات متفاوت برای بیان جملات پیچیده استفاده میکنه، در طبقه بندی زبانهای تجمیعی قرار میگیره، مثل سواحیلی، کرهای و یا لهستانی.
به طور مثال کلمهی evlerinizden به معنی "از خونههای شما" از بخشهای مختلفی شامل ev (به معنی خانه)، ler (کلمهی جمع)، iniz
ترک زبانها جمعیت بیشتری از ایتالیایی زبانها دارند
با جمعیتی نزدیک به ۸۰ میلیون نفر، ترکیه کشوری بزرگه که جمعیتش از انگلستان، اسپانیا و فرانسه بیشتره. اما بیشتر افراد، به خصوص انگلیسی زبانها تمایل دارن که زبانی مثل ایتالیایی رو یاد بگیرن تا زبان ترکی، در حالی که جمعیت ترک زبانها از ایتالیایی زبانها خیلی بیشتره.
ترکی ریشهی فارسی، عربی و فرانسوی داره
از لحاظ موقعیت جغرافیایی کشور ترکیه، اینکه زبانشون تحت تاثیر فارسی و عربی باشه،با توجه به مرزهای مشترکی که با ایران و کشورهای عربی داره کاملا با عقل جور در میاد، ،اما جالبه که بدونید این زبان از فرانسوی هم لغات زیادی رو قرض گرفته، مخصوصا در زمینه اقتصاد و تجارت. به طور مثال، doviz(واحد پول) از کلمهی فرانسوی device میاد و یا kriz(بحران) از crise و کلمهی bono (اوراق قرضه) از کلمهی bon فرانسوی ریشه گرفته!
ترکی زبان اصلی در دو قاره است
بزرگترین شهر ترک زبان دنیا استانبول، جمعیتی برابر با 15.5 میلون (سال 2019) داره. استانبول به این خاطر مشهوره که در دو قاره قرار گرفته: نصف اون در اروپاست و نصف دیگهش در آسیا. پس تقریبا ۱۰ میلیون ترک زبان در اروپا و کمتر از ۷۰ میلیون در آسیا ساکن اند.
(شما) و den (از) تشکیل شده است. این سیستم ترکی رو به یک زبان پیچیده و تجمیعی تبدیل کرده.
القاب فراوان
در ترکی اگر کسی رو فقط با اسمش صدا کنیم، مخصوصا اگر اون شخص از ما بزرگتر هم باشه کاری دور از ادبه، به همین خاطر ترک زبانها از القاب و عناوین متفاوت و خیلی زیادی برای صدا زدن و یا مخاطب قرار دادن همدیگه استفاده میکنن. به طور مثال؛ teyze (خاله) یا amca (دایی). یا اگه اسم شخصی رو ندونن عناوینی مثل hanimefendi (سرکار خانم) و یا beyfendi (قربان) رو برای اون شخص به کار میبرن.
ترکی توسط "انجمن زبان ترکی" اداره میشه
انجمن زبان ترکی (turkish Language Association) در سال ۱۹۳۲ تاسیس شد. این انجمن مثل ًReal Academia Español (آکادمی سلطنتی اسپانیا ) برای زبان اسپانیاییه. همهی قواعد زبان ترکی توسط این انجمن تعریف و تعیین میشه و یه جورایی حرف آخر رو در تعیین قواعد گرامری و یا اضافه شدن یک کلمه به لغت نامه رو این انجمن میزنه.
تغییرات ریشهای زبان ترکی در ۱۰۰ سال گذشته
یکی از اهداف اصلی "انجمن زبان ترکی"، "خالص سازی" این زبان بود. قبل از ۱۹۳۲ تنها ۳۵ تا ۴۰ درصد از لغات در زبان ترکی ریشهی ترکی داشتن، باقی اونها از زبانهای دیگهای مثل عربی و یا فارسی مشتق شده بودن. اما الان تقریبا ۸۰ درصد از لغات ترکی، کاملا ریشهی ترکی دارن و به اصطلاح "خالص" هستن.
در ترکی اصوات هارمونی دارند
همونطور که قبل تر هم دربارهش صحبت کردیم، ترکی یک زبان "تجمیعی" است، به این معنی که پسوندها و پیشوندهای بسیار زیادی رو شامل میشه. این زبان همچنین دو طبقه بندی برای اصوات داره: a,I,o,u رو "اصوات سخت" میگن، در حالیکه e,i,Ö "اصوات نرم" هستند. "هارمونی اصوات" در زبان ترکی به این معناست که پسوندها بسته به نوع آخرین صوتی که در ریشهی یک کلمه وجود داره استفاده میشن. به طور مثال اگر آخرین حرف یک کلمه یکی از اصوات نرم باشه، اونوقت حروف صدادار در اون پسوند هم از نوع نرم خواهند بود که هارمونی رعایت بشه.
حتی اگر شما هم یکی از اون میلیون ها آدمی هستید که به ترکیه سفر کردن، شرط میبندم که درباره "انجمن زبان ترکی" هیچ چیزی نشنیده بودین و خیلی از حقایق دیگهای که ما اینجا بهشون اشاره کردیم رو نمیدونستید!
اگر خواستید ترکی استانبولی رو خوب یاد بگیرید، لازم نیست راه دوری برین، ماژورین بهترین کلاسهارو با بهترین اساتید برای کمک به شما داره.